درهاي تازه به روي مردم بگشاييم

درهاي تازه به روي مردم بگشاييم

  

انتخابات تمام شده و به طبع احزاب يا بهتر اگر بگوييم جريان هاي سياسي در تب و تاب تحولات پس از آن هستند.
در ارزيابي اين تحولات نکاتي کاملا مشهود است.اول اينکه اصلاح طلبان چنان برباد «تکرار» مي کنم خوابيده اند که گمان مي کنند ديگر کسي را ياراي پيروزي بر آنان نيست و اگر بر همين منوال حرکت کنند هر 4 سال يکبار به سرانجام مقصود مي رسند و تا چهار سال آينده به هر نمط که مي خواهند طي طريق مي نمايند تا بازهم «تکرار » مي کنم ديگري و کسب پيروزي.گذاره اي که به نظر اگرچه تا کنون جواب داده اما اميدي نيست که پايه هاي آن تا ابد سفت محکم باشد و ديگر هيج طرحي براي آن نباشد.فراموش نکنيم که زماني اين جمله سرلوحه کار اصلاح طلبان و اصولگرايان بود که «مردم با کسي عهد اخوت نبسته اند»، آنها راه و مشي را مي بينند و در اين آزمون و خطا اگر پاسخ مناسب را نيابند و در صد خطا را بيش از گذاره درست بيابندراه خود را تغيير خواهند داد و يا دستکم بر روي آن دوباره خواهند انديشيد.ا
ما از سوي ديگر اصولگرايان.اصولگرايان بنظر مي رسد بجاي آنکه خود طرح ونقشه و يا برنامه اي داشته باشند بيشتر مترصد هستند تا از اشتباهات و خطاهاي رقيب به نفع خود بهره جويند و با پيراهن عثمان سازي از آن براي خود دستاوردي بتراشند.اين بدترين راه و هدفگذاري براي يک جريان با قدمت و ريشه اصولگرايي است.اصولگرايان به هيچ وجه نبايد چشم بر خطاهاي جناح رقيب داشته باشند اول آنکه همه ما بر يکي کشتي سواريم و دود خطاي جناح رقيب برچشم ما نيز خواهد رفت و دوم اينکه اين بي برنامگي در دراز مدت اصولگريان را به يک طيف بي برنامه و بي ريشه تبديل خواهد کرد.هيچ اصولگرايي نبايد از عدم موفقيت جمنا در انتخابات اخير خوشحال باشد و از آن احساس ناخشنودي نکند.حتي اگر اين تشکل مورد علاقه و قبولش نيست.
يکي از مهمترين چالش هاي اصولگرايان اين است که براي مسايل کشور برنامه مدون آنچنانکه نزديک به خواسته هاي توده مردم باشد ندارد.منظور از اين سخن توده گرايي و افتادن در دادم پوپوليسم نيست که بلعکس شعارهي پوپوليستي و حرکات عجيب انتخاباتي که ناسازگاري با ريشه هاي اصولگرايي دارد در دوره دولت هاي نهم و دهم آغاز شد و متاسفانه دامنه دارهم شد بلکه سخن اين است که اين جريان سياسي براي بقاي خود نبايد آنچنان به دامن پوپوليسم به غلطتد که از اصول خارج شود و آنقدر از آن سوي بيفتد که مردم (به معناي عام و توده)قرابتي نسبت به آنها احساس نکنند .
... به عنوان مثال بسياري از چهره هاي اصولگرا هستند که به واسطه سخنانشان و منششان در رابطه مبارزه با مفاسد اقتصادي هم در دل مردم جاي دارند و هم به گونه اي از مردم سخن مي گويند که براي رسانه ها نيز جالب و جذاب است. پس مي توان هم به اصول پايبند بود و هم راهي براي نفوذ تمام و کمال در دل مردم باز کرد.
منظور از اين سخن شايد انذاري است به جريان هاي مهم سياسي کشور که بايد براي به دست آوردن ونفوذ در قلوب مردم دست از
انگ زدن، مچگيري و حرکت بر مشي هاي تکراري پرهيز کرد و براي مردم کشور دايم به روز بود و طرح و برنامه هاي نو داشت.اگراخبار تلخ اين روزها مردم را مي سايد و خسته مي کند بر مسئولين و دانشگاهيان است که دست در دست يکديگر درهاي نو بر روي مردم بگشايند، آنها راه خود را خواهند يافت.
لينک اين خبر در:
 
  
پنجشنبه 27 مهر 1396

عضویت در خبرنامه داریان